۱۳۸۷ خرداد ۱۱, شنبه

سوغات شکست

من چیزهای فراوان ارزشمندی در این سال های سگ دو زدن به چنگ آوردم، چیزهایی که خیلی ها از آن محرومند. امّا این ها را نه فقط به خاطر موقعیت غیر معمولم بلکه به خاطر تلاش فراوانم در کشف هر آنچه حقیقت می نامند هدیه گرفتم.
من راضی ام ولی با کوله باری از غم و سرشکستگی، سوغات شکست.
مواظب باش نشکنی که شاخه اگر شکست هرچند طبیعتش را تبعیت کند و پایدار بماند که ثمری به ثمر بنشاند، عاقبتش شکستن زیر بارِ بَرَش است تا باغبان بَرَش را جدا کند و آنرا بی اعتنا به گوشه ای پرت کند.

هیچ نظری موجود نیست: